تاریخ چاپ :

2024 May 17

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

مختصری درباره ی تابعی جلیل: عطاء سلیمی

مختصری درباره ی تابعی جلیل: عطاء سلیمی


عطاء سلیمی بصری عالمی بود که انس بن مالک رضی الله عنه خادم رسول الله صلی الله علیه و سلم صحابی جلیل را دیده بود و از ایشان علم فرا گرفتند.

عطاء از انس بن مالک، حسن و جعفر بن زید و عبد الله بن غالب احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم را شنیده بود و روایت کرده بود. و از ایشان کسانی چون بشر بن منصور، صالح مزی و عبد الواحد بن زیاد احادیث را روایت کرده اند. اما این تابعی جلیل بیشتر به عبادت مشغول بودند تا روایت، تا جایی که تمام مواقف ایشان خوف و ترس از الله تبارک و تعالی بوده است.

تأثیر ایشان بر دیگران:

ابو عبیده می گوید: همسر عطاء سلمی به من گفت: روزی عطاء را به خاطر گریه ی بسیار سرزنش کردم. به من گفت: چگونه مرا به خاطر چیزی سرزنش می کنی که آن دست خودم نیست. من وقتی اهل آتش را به یاد می آورم و عذاب هایی را که به آنها نازل می شود؛ فکر می کنم خودم را جای آنان قرار می دهم، پس چگونه خواهد بود حالت شخصی که دست هایش به گردنش بسته شده و آن را در آتش می اندازند؛ آیا فریاد نمی زند؟ پس شروع کرد به گریه کردن. و چگونه خواهد بود کسی که عذاب داده می شود آیا گریه نمی کند؟ وای بر تو ای سوار کسی را که پروردگار به وی رحمت نکند نیاز به گریه دارد.

مهم ترین ویژگی های شخصیتی عطاء:

ترس از الله سبحانه و تعالی:

عطاء سلمی به اندازه ای گریه می کرد که دیگر توانایی گریه کردن را نداشت. بشر بن منصور می گوید: در یکی از صبح های سرد همراه عطاء سلمی آتش روشن می کردم. گفتم: ای عطاء آیا خوشحال نمی شوی اگر به تو دستور داده شود که خود را در این آتش بیاندازی و روز قیامت بدون حساب و کتاب حشر شوی؟ عطاء گفت: بله به پروردگار کعبه قسم. سپس گفت: به الله سوگند اگر چنین چیزی به من امر شود می ترسم که از خوشحالی زیاد قبل از رفتن به درون آتش بمیرم.  

و روایت شده که عطاء همیشه بعد از وضو به زمین می افتاد و می لرزید و گریه ی شدیدی می کرد. از ایشان سبب را پرسیدند؛ وی در پاسخ می گفت: من برای یک کار بسیار بزرگ دارم آماده می شوم؛ می خواهم در برابر الله سبحانه و تعالی پروردگارم بایستم و نماز بخوانم.

اخلاص:

از صالح المزی شاگرد عطاء روایت شده که دوستان عطاء از وی می خواستند برایشان دعا کنند؛ و یقین داشتند که دعایش قبول می شود. می گوید: روزی یکی از دوستانش زندانی شد. از او پرسیدند: آیا چیزی می خواهی برایت انجام دهیم؟ گفت: از شما می خواهم که به عطاء بگویید برایم دعا کند تا الله تعالی مرا نجات دهد. صالح مزی می گوید: نزد عطاء آمدم و گفتم: ای ابا محمد آیا دوست داری که الله تعالی تو را شاد کند؟ گفت: بله به الله سوگند که من این را دوست دارم. پس به وی گفتم: فلان همنشینت زندان شده برایش دعا کن از الله عزوجل بخواه تا او را نجات دهد. عطاء دستانش را بلند کرد و گریه کنان گفت: پروردگارا تو حاجت ما را قبل از اینکه به زبان بیاوریم می دانی؛ پس آن را برایمان برآورده کن. صالح می گوید: به الله سوگند که ما از منزل وی خارج نشده بودیم که دیدیم آن شخص آزاد شد.

زهد و پرهیزگاری:

از ابو جعفر بن الطباع روایت شده که گفت: شنیدم که مخلد می گفت: هیچ کس را پرهیزگارتر از عطاء سلمی ندیده ام. فصل میوه ها می گذشت و عطاء هیچ یک از آنها را نه می شناخت و نه قیمت آن را می دانست.

در هنگام وفات:

از عبد الواحد بن زیاد روایت شده که گفت: نزد عطاء سلمی رفتم. وی نفس های آخرش را می کشید. مرا دید که نفس نفس می زنم. گفت: تو را چه شده؟ گفتم: به خاطر تو. گفت: از ترس اینکه به آتش نیفتم دوست دارم که نفسم بین دهان و گلویم تا روز قیامت باقی بماند.

منبع: islamstory.com

 

مترجم: ام محمد